بمناسبت ۲۴ شهریور ماه، سالروز تيرباران صادق قطب زاده

ماجرای اسرارآميز يك رجل سياسی

اين روزها ديگر كمتر كسی نام «صادق قطب زاده» را بياد می آورد. اما او بدون شك يكی از تأثيرگذارترين رجال سياسی متأخّـر بوده است. درست ۲۷ سال از اعدام او می گذرد. اما گرد و غبار زمان، همچنان نتوانسته ماجرای سراسر رمز و راز او را محو كند. تا آنجا كه فردی از نسل بعد از انقلاب (همچون من) را به واكنش وا داشته. قصد آن دارم كه در آينده مطلبی بسيط در مورد داستان شگفت انگيز قطب زاده، ارائه كنم.

می گويند متولد زمستان ۱۳۱۵ بوده است. در دارالفنون تحصيلات مقدماتی را به آخر رسانده. خيلی زود به اپوزيسيون حكومت پهلوی بدل گشته. به سلك مصدّقــيون در آمده و بارها صابون زندان به تنش خورده. ناچار در اواخر دههء سی به امريكا مهاجرت می كند و رهبری انجمن اسلامی دانشجويان را بر عهده می گيرد.

در جشنی كه حكومت پهلوی در واشنگتن ترتيب داده، قطب زاده بر گوش سفير ايران «اردشير زاهدی» سيلی می زند و از امريكا ديپورت می شود. مدت ها سرگردان دنيا بود تا بالاخره در كانادا رحل اقامت می گزيند. حالا ديگر او يك انقلابی واقعی شده بود.

ساواك برايش تروريست اجير می كند تا او را در پاريس بكشد (درست مانند اقدامی كه حكومت بعدی در مورد شاپور بختيار كرد) اما او جان بدر می برد. بعدها محمّد رضا شاه پهلوی در آخرين مصاحبهء زندگيش که درست چند روز پيش از مرگش با ديويد فراست خبرنگار شبکه ا.بی.سی.نيوز انجام داد، چنين گفت: «من باور نمی کنم همهء اين کارها را خمينی به تنهايی انجام داده باشد. او حتی نمى داند پروتئين چيست! او مشاورينی دارد. به عنوان مثال همهء ما دو نفر از آنها را به خوبی مى شناسيم: ابراهيم يزدی و صادق قطب زاده. قطب زاده دانشجوی بی استعدادی بود که از دانشگاه اخراج شد. گروهی او را عامل سـيــا و گروهی ديگر او را عامل کا.گ.ب می دانند.»

بعد از اتفاقات خرداد ۱۳۴۲ به كمك آيت الله خمينی می شتابد. سپس به لبنان می آيد و در زمرهء هواداران امام موسی صدر به فعاليت می پردازد.

نكتهء جالب آنكه: در همان زمان قطب زاده با سرويس امنيتی دولت معمّر قذافي در ليبي همكار می كند. اين همان سرويس اطلاعاتی ست كه درست پيش از پيروزی انقلاب اسلامی، امام موسی صدر (استاد معنوی قطب زاده) را می ربايد و تا همين امروز هم خبری از او در دست نيست. بعد از پيروزی انقلاب، قطب زاده برای آزادی امام موسی صدر تلاش فراوان می كند اما بخش عمدهء آن تلاش ها هرگز بر ما فاش نشد.

آقای سيد روح الله ساكن نجف است. قطب زاده مدام با چمدان های مملوّ از دلار به ديدن آيت الله می رود. كسی نمی داند قطب زاده اين پول ها را از كجا می آورد. هزينه های مبارزه از اين راه تأمين می شود. «سيد مصطفی خمينی» به اين پول ها اعتراض می كند. حتی در يكی از ديدارها، با قطب زاده درگيری فيزيكی پيدا می كند. اما آيت الله خمينی، جانب قطب زاده را می گيرد، حتی بر سر دو پسر خود فرياد می زند كه : « صادق، بيش از شما فرزند من است.» اين مسأله سبب ساز كينهء عميق فرزندان آيت الله خمينی نسبت به قطب زاده می گردد.

در خلال اجلاس گوادالوپ كه  در دریای کارائیب برگزار می شود، رهبران كشورهای غربی به دور هم گرد می آيند و تصميم می گيرند كه دست از حمايت رژيم پهلوی بردارند اما در عوض حكومت برآمده از انقلاب را برسميت بشناسند. صادق قطب زاده به نمايندگی از كمپين آقای خمينی در اين اجلاس شركت می كند و با نبوغ خود، از دولت های غربی امتيازات زيادی به نفع انقلابيون می گيرد.

در دورهء اقامت در پاريس هم، آيت الله بدون مشورت با قطب زاده و ابراهيم يزدی حتی آب هم نمی خورد. در پرواز انقلاب به تاريخ ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ ، قطب زاده تنها كسی ست كه اجازه می يابد در طول سفر پر التهاب، در كنار آيت الله خمينی بنشيند. حتی زمانی كه خبرنگاری از احساس آيت الله می پرسد كه بعد از پانزده سال قدم بر خاك ميهن می نهد، آيت الله خمينی جواب غير مسؤلانهء «هيچی» را می دهد كه قطب زاده در مقام مترجم، با دستپاچگی سعی در رفع و رجوع اين جواب نابخردانه می كند. اما اين موضوع از چشمان تيزبين رسانه ها مخفی نمی ماند.

آيت الله خمينی همواره معتقد بود كه مهمترين ركن هر حكومت، راديو و تلويريون آنست. به همين دليل قطب زاده كه بيشترين وثوق را به او دارد، بر مسند رياست ادارهء راديو تلويزيون انقلاب می گمارد. نظرات ضدّ و نقيضی در مورد عملكرد او در اين سمت وجود دارد. اما گروه های تندرو و متعصب مذهبی، برنامه های تلويزيون قطب زاده را مخرب تر از برنامه های تلويزيون طاغوت می دانند. لذا چندين بار شكايت نزد امام شان می برند.

به نظر می رسد كه قطب زاده رابطهء چندان خوبی با مهندس مهدی بازرگان و دولت موقت او نداشت. عباس اميرانتظام بارها از تبليغات خصمانهء تلويزيون تحت امر قطب زاده عليه دولت موقت، گله می كند.

در روز 13 آبان ماه 1358 دانشجويان موسوم به پيرو خط امام، سفارت امريکا را به اشغال خود در می آورند. بحران جهانی بالا می گيرد. ايران کانون توجه دنيا مى گردد. در آن زمان ابوالحسن بنی صدر، سرپرستی وزارت امور خارجه را بر عهده دارد. بنی صدر در اين باره چنين ميگويد : «من قطب زاده را در فرودگاه ديدم. به او گفتم: بالاخره کار خودت را کردی؟ جواب داد: من کاری نکردم. به او گفتم اين گندی ست که خودت زدی، خودت هم جمعش کن. و به اين ترتيب پست وزارت امور خارجه را به او محول کردم.» پرسش در اينجاست که: چرا دکتر بنی صدر، قطب زاده را عامل اين اتفاقات می داند؟ ترديدی نيست که قطب زاده برای آزادی گروگان ها و استرداد شاه، تلاش زيادی انجام داد.

در آن روز ها قطب زاده، سرشناس ترين فرد ايرانی به شمار می آيد. روزی نيست که در رسانه های بين المللی ظاهر نشود و در مورد بحران پيش آمده به مصاحبه نپردازد. مقامات امريکايی هم حساب خاصی روی قطب زاده باز کرده اند. چون مى دانند که او علاوه بر وزير امور خارجه، پسر معنوی امام نيز هست. قطب زاده با هماهنگی آيت اللّه خمينی، ملاقات های محرمانهء زيادی با مقامات امريکايی دارد. بعد ها مقامات جمهوری اسلامی، همين گفتگوها را سند خيانت قطب زاده معرفی کردند.

در همين روزها يعنی در آذر ماه سال 1358، موسم اولين دورهء انتخابات رياست جمهوری اسلامی ايران فرا رسيده. دو رقيب قديمی يعنی قطب زاده و بنی صدر باز در مقابل هم صف آرايی می کنند. قطب زاده برای کمپين انتخاباتی، خرج فراون می کند. اما بنی صدر به لطف سخنرانی های پر شوری که در دانشگاه صنعتی ايراد کرده، وضعيت بهتری دارد. در اين ايام هنوز مردم ايدئولوژی را بر پول ترجيح مى دهند. لذا قطب زاده شکست سختی از رقيب مى خورد.

بعد از شکست در انتخابات، آرام آرام خورشيد اقبال قطب زاده رو به افول می گذارد. روز های سخت او فرا می رسد. وقتی که می بيند در نظام جمهوری اسلامی، تازه واردينی که کوچک ترين نقشی در پيروزی انقلاب نداشته اند، قدرت را قبضه کرده اند، خونش به جوش می آيد. سر ناسازگاری با مسئولين می گذارد. در رأس همهء آنها به حزب جمهوری اسلامی که آيت اللّه بهشتی يکّه تاز آن است، حمله می کند.

حزب جمهوری اسلامی در حال به دست گرفتن کامل قدرت و پاکسازی حکومت است. بسياری پاکسازی های اول انقلاب را به بهشتی نسبت می دهند. هر آن کس که با اين حزب يا اصل ولايت فقيه مخالف است، به تير غيب گرفتار می آيد. از آيت اللّه طالقانی تا مطهری ، قرنی ، مفتّح ، … همه به دست اين فرقه حذف می شوند.

گفتگو های تلفنی قطب زاده شنود می شوند. قطب زاده توسط قدوسی (دادستان کلّ انقلاب) دستگير می شود. انقلاب از مسير خود خارج شده. همهء کسانی که روزی دل خوشی از قطب زاده نداشتند (مثل بازرگان ، بنی صدر ، دکتر سامی و …) به حمايت از او بر می خيزند. چون به خوبی واقفند که انقلاب به کجا می رود. به خاطر تلاش اين افراد و مقالات فراوان که در روزنامه ها چاپ مى کنند، حکومت ناگزير به آزادی قطب زاده می شود. اما اين تازه آغاز ماجراست.

مدّتی مى گذرد. ناگهان در روز 17 فروردين ماه سال 1361 خبر دستگيری قطب زاده به جرم کودتا عليه جمهوری اسلامی و ترور آقای خمينی، دنيا را به حيرت وا مى دارد. اين ديگر جرمی نيست که بشود از آن به آسانی گذشت. اعلام می شود که کودتاگران با دفن مقدار زيادی مواد منفجره در اطراف منزل آيت اللّه خمينی در جماران، قصد توطئه به جان ايشان را داشته اند.

نورالدّين کيانوری (دبير کل حزب تودهء ايران) در اين رابطه می گويد: «ما از قصد توطئهء قطب زاده آگاه شديم. لذا دو نفر از افسران حزب (سرهنگ عطارديان و سرهنگ کبيری) را در ستاد کودتا نفوذ داديم. اخبار را به صورت منظّم به خامنه اى و رفسنجانى می رسانديم. تا درست در حالی که تنها چند ساعت به شروع کودتا مانده بود، قطب زاده را دستگير کرديم.» جالب اينجاست که وزير اطلاعات نه تنها از آن دو افسر (عطارديان و کبيری) تشکّر نمى كند، که بلافاصله هر دوی آنها را اعدام مى كند!

سيد احمد خمينی در زندان به ملاقات قطب زاده می رود و از او می خواهد که استغفار نامه ای که از قبل تنظيم شده را امضاء کرده و از آقای خمينی طلب مغفرت کند. قطب زاده بر می آشوبد و می گويد : کسی که بايد عذر خواهی کند، خود خمينی ست نه من.

بالاخره قطب زاده بر روی صفحهء تلويزيون ظاهر می شود و اعتراف ميکند. اما مهم ترين نکته اين که نامی از آيت اللّه «سيد کاظم شريعتمداری» به ميان می آورد که همين مسأله موجب نابودی اين مرجع تشيع مى گردد. بسياری بر اين باور هستند که آقای خمينی با اين عمل مرجع اعلاء زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهايی در قدرت بماند. فراموش نکنيم که آيت اللّه شريعتمداری در سال 1342 درجهء مرجعيّت را به آقای خمينی اعطاء کرد تا جان او را در برابر حکومت وقت نجات دهد. اما بعدها خود قربانی اين تصميم شد.

اين معما زمانی پيچيده تر مى شود که خاطرات آيت اللّه حسينعلى منتظری را در همين رابطه مى خوانيم : «وقتی که آقای قطب زاده را بازداشت کردند، ما شنيديم که ايشان سوء قصدی راجع به مرحوم امام داشته و در چاهی نزديک محل سکونت ايشان موادی کار گذاشته اند که کشف شده و آقای شريعتمداری هم از اين موضوع اطلاع داشته اند.

روزی آقای احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالی که آقای حاج سيد هادی نيز حضور داشت، با نحوهء تهديد آميز گفت: امشب قطب زاده در تلويزيون مطالبی را راجع به آقای شريعتمداری می گويد. شما مواظب باشيد حرفی نزنيد و چيزی نگوييد! بعد شب، مصاحبهء آقای قطب زاده از تلويزيون پخش شد و در اين راستا بود که به سراغ آقای شريعتمداری رفتند، و من از صحّت و سقم قضايا بی اطّلاع بوده و هستم. بعداً شنيدم آقای حاج احمد آقا در زندان سراغ قطب زاده رفته و به او گفته است: شما مصلحتاً اين مطالب را بگوييد و اقرار کنيد و بعد امام شما را عفو می کنند. اما بالاخره او را اعدام کردند. و باز بعدها از طريق موثقی شنيدم که جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديک محل سکونت مرحوم امام، به کلّی جعلی ست و واقعيت نداشته است و منظور، فقط پرونده سازی برای مرحوم شريعتمداری بوده است.»

روزنامه های آن روز برای تأکيد بر فساد اخلاقی قطب زاده، نوشتند: قطب زاده در حالی که با معشوقهء فرنگی خود در منزلش بود، دستگير شد.

در واقع اين دختر، نامزد قطب زاده بود. نامش «کرول جروم» ، اهل کشور کانادا و خبرنگار شبکه سی بی سی بود. او بعدها کتابی در مورد قطب زاده نوشت به نام «مردی در آينه». خودش چنين می گويد: «صادق می دانست که به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از کشور خارج خواهيم کرد. اما او جواب داد: نه. اين انقلاب کابوسی بود که من برای اين ملت رقم زدم. من مقصر هستم. می مانم و با سرنوشتم روبرو می شوم. وقتی که سوار ماشين شد که برود، هرگز نميدانستم که ديگر او را نخواهم ديد. باور نمی کردم که آقای خمينی پسر خود را خواهد کشت.»

مى گويند يكى از كسانى كه در رابطهء با اين كودتا دستگير و زندانى مى شود، شخصى است كه قطب زاده او را پير و مرشد خود مى دانست. حتى اعتقاد داشت كه اين شخص داراى كرامت است و ضمير افراد را مى خواند. گويا ايشان بنا داشته اند با اصول تصوف و طريقت لاهوتى، راه اصلاح دنيا را فراهم سازند. كسى به نگارنده گفت: «شخصى در گروه قطب زاده نفوذ مى كند، اما چون هرگز استاد قطب زاده او را نديده بود تا با قدرت ماورائي خود، به ذاتش پى ببرد، لذا طرح آنها عقيم ماند و همگى قربانى اين دسيسه شدند.» الله اعلم !

محمد محمدى رى شهرى (اولين وزير اطلاعات جمهورى اسلامى) در اين باره ميگويد : قطب زاده براى كودتا يك سال و نيم فعاليت كرده بود و پس از دستگيرى اعلام كرده كه «آماده ام حرف هايم را در مصاحبهء تلويزيونى بگويم اما به شرط اينكه مرا فوراً يا اعدام كنيد يا عفوم كنيد.»

قطب زاده فوراً اعدام يا عفو نشد. او پنج ماه در زندان اوين (به زندانبانی اسداللّه لاجوردی) روز های پر محنتی را سپری کرد. دادگاه او در مرداد همان سال تشکيل شد و بعد از 20 روز محاکمه، سرانجام در سحرگاه روز بيست و چهارم شهريور ماه سال 1361 به جوخهء اعدام سپرده شد.

گروهی بر اين باورند که او هرگز اعدام نشد. بلکه جايی در همين نزديکی مخفی شده. به هر روى كتاب فرزند خوش قد و بالاى انقلاب اسلامى اين گونه بسته شد و باز يك انقلاب ديگر، يك فرزند ديگر را طعمهء خويش ساخت. داستان صادق قطب زاده يکی از معما های چند دههء اخير به شمار می رود. گروهی او را به سان فرشته ای پاک و منزّه مى دانند و گروه ديگر او را ابليسی تمام عيار می شمرند. او هر چه که بود، قسمتی انکار نشدنی از تاريخ معاصر ما بود.

ميرزا جهانگيرخان صور اسرافيل
تهران – چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۸ خورشيدى

37 پاسخ to “بمناسبت ۲۴ شهریور ماه، سالروز تيرباران صادق قطب زاده”

  1. bochili Says:

    با سلام من زنداني سياسي دهه شصت هستم روزقبل ازاعدام قطب زاده را براي مصاحبه به حسينيه اوين اوردند وي تصور نميكرد كه اعدامش كنند و درمصاحبه نرمش بخرج داد موقع خروج از حسينيه ما زندانيان مي بايست حركتي نكنيم تا قطب زاده و لاجوردي خارج شوند لاجوردي دست خود را به علامت هفت تير پشت سر قطب زاده نشان داد و لبخند مرموز كه معمولا مواقع اعدام مخالفان داشت بر لبش نقش بست همان شب همه گفتيم كه قطب زاده اعدام ميشود كه فردا خبر اعدامش را راديو بند اعلام كرد

  2. کوروش Says:

    عکسهای جسد اعدام شده آقای قطب زاده در آرشیو روزنامه کیهان موجود است. البته یقینا دسترسی به آنها کار اسانی نیست. ولی بنده شخصا عکاس مربوطه را میشناسم که البته امروز دیگر عکاس کیهان نیستند. آقای قطب زاده یقینا اعدام شدند و مساله مخفی شدن ایشان کاملا بی اساس است.

  3. آستین Says:

    ماجرای دخالت حزب توده در جلوگیری از کودتای واقعن در حال اجرای معروف به «نوژه» را با کودتای خیالی نسبت داده شده به قطب زاده-شریعت مداری اشتباه گرفته اید. لطفن اصلاح کنید.

    • ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل Says:

      دوست عزيزم. اين مساله در خاطرات كيانوری به صراحت قيد شده. حتی در كتاب خاطرات ايشون هم هست. ممنونم

  4. balatarin Says:

    این مستند درباری ایران می تونه به دانستهاتون درباری قطب زاده کمک کنه،

  5. Farzad Says:

    ممنون از نوشته شما.
    اعمال ننگینی که خمینی و بجاماندگان این جنایتکار انجام داده اند با آب هفت دریا نتوان شست.

  6. سرحدی Says:

    مطلب بسیار جالبی بود سپاسگزارم. من همیشه از قطب زاده نفرت داشتم بواسطه دانسته های کم از نقش او در بر آوردن این انقلاب کور و به دلیل اینکه هیچ منبعی برای تحقیق درباره او وجود ندارد. ولی الان که مقاله شما را خواندم می بینم او از خیلی روشنفکران، مذهبیون، ملی گراها، کمونیست ها و … مرد تر بوده است. لااقل طبق سندی که آورده اید انقدر مرد بوده است که اعتراف کند این انقلاب کابوسی بوده که او و نسل او برای مردم ایران رقم زده اند.

  7. مهر Says:

    افرادی که در آن هنگام با قطب زاده در اوین بودند شاهد اعدام او شدند. خمینی جنایتکار برای قبضه کردن قدرت تام و تمام با شعار همه زیر علم من همه افرادی که حتی زاویه مختصری با او داشتند را یا حذف و یا اعدام کرد. در سهم قطب زاده در به قدرت رسیدن این خونخوار تاریخ شکی نیست. چرا که خمینی از طریق او بقول خودش شیطان بزرگ چشم و چراغ میداد و اینگونه بود که توانست بر موج انقلاب سوار شود.

  8. شهريار Says:

    مطلب جالبي بود

  9. Raghs e Sabz Says:

    hoshdar e vaghye e emrooz az zaban e سعيىي سيرجاني! dar :
    Raghsesabz.wordpress.com

  10. unknown Says:

    For mor details read moamaye hoveyda
    Also ghafari is the man who killed hoveyda
    He recently critcised goverment

  11. Rotten Gods Says:

    مطلب جالبی بود ممنون

  12. بابک نوین Says:

    سرور بهروز صور اسرافیل،
    نخست چرا نام راستین کوچک خودتان را زیر نوشتارتان نمی‌گذارید و از زنده یاد جهانگیرخان، همکار زنده یاد علی اکبر دهخدا، یار و دوست زنده یاد دکتر محمد مصدق وام می‌گیرید و بهره وری می‌فرمایید؟

    دو دیگر اینکه می‌نویسید:
    » تا آنجا كه فردی از نسل بعد از انقلاب (همچون من) را به واكنش وا داشته»
    از کی تا کنون شما از مردمان زاده شده پس از این «انقلاب» شده اید؟ اگر آن مرد آزاده «جهانگیر خان» باشید که باید سال اتان از سد و اندی هم گذشته باشد!؟ و خود شما سرور بهروز صوراسرافیل آیا در زمان شورش های سال های ۵۶ و ۵۷ از دست اندرکاران قلم و سخن نبودید؟

    سه دیگر اینکه بسیاری از همکاران و همگامان پیشین «صادق قطب زاده» در آمریکا و اروپا هنوز زنده اند و در درون و برون کشور زندگی می‌کنند و یکی دو تن از ایشان را خود شما هم به خوبی می‌شناسید و باید دستِ کم از ایشان آگاهی می‌گرفتید که «صادق قطب زاده» در آمریکا در «کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایران» و «سازمان های جبهه ملی ایران در آمریکا» کوشا بود و نه اینکه آنگونه که شما می نویسید «به آمریکا مهاجرت کرده تا انجمن های اسلامی» بر پا کند!!؟؟

    آن زمانی که قطب زاده به آمریکا رفت، هیچ سخنی از «انجمن های اسلامی» در کار نبود! گرایش او بیشتر به میهن‌پرستان پاک‌باخته‌ی «حزب ملت ایران» و داریوش فروهر و یاران او بود. و می دانیم که بسیاری از این میهن پرستان هم به دست دژخیمان «جمهوری اسلامی» کشته شدند.

    سرفراز باشید

    بابک

    • ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل Says:

      بابك عزيز
      ممنون از لطف شما. اما من متولد بعد از انقلاب هستم. انتخاب اسم ميرزا جهانگيرخان هم فقط يك اداي احترام به اين شهيد راه قلم هست. همه ما وامدار اين بزرگان هستيم.

  13. IranYar2 Says:

    مطلب جالبی‌ بود. بی‌ تردید اگر میشد پژوهشی کاملتر در این مورد انجام داد، چه بسا به صورت یک کتاب در آید و در اختیار جوانان فردای ایران قرار بگیرد.

    مشتاق هستم بیشتر در این مورد و در مورد برخی‌ دیگر از دست اندر کاران فتنه ۵۷ ، مانند بهشتی‌، طالقانی و همینتر پسندیده(برادر خمینی) بدانم.

    سپاسگزارم.

    ایرانیار

  14. دار مکافات | نتستان Says:

    […] رفتارهایی مانند این به انزوا رانده شد یا سیّداحمد برای چنین کارهایی عاقبتش آن شد، هاشمی رفسنجانی الآن دارد چوب سکوت خود در […]

  15. 4غفاغ5 Says:

    واقعا نمیشه باور کرد که انان که ادعای انقلاب اسلامی داشتند و دارند بنده خدا باشند از قرار معلوم این ها خود شیطان بودند هستند خداوند نباید جهنم را با وجود این افراد کثیف کند حیف اتش پاک جهنم برای سران این مملکت

  16. مانی Says:

    یاد مطلبی افتادم از مرحوم مهندس بازرگان که گفته بود انقلاب دچار یک حرکت گریز از مرکز شده و بهترین خادمانش رو طرد خواهد کرد

    دیروز قطب زاده و… امروز …فردا…خامنه ای

    آدم رو یاد انقلاب شوروی میندازه : اول کرنسکی حذف شد بعد تروتسکی بعد نزدیک ترین دوستان استالین !

  17. دانا Says:

    محل دفن صادق قطب زاده کجاست؟کسی میدونه؟

  18. دانا Says:

    یکی جواب ما رو بده ؟؟؟اقای صور اسرافیل؟؟؟لطفا

    • ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل Says:

      دوست عزيزم
      من شخصا به بانک اطلاعاتي مسقر در بهشت زهرا مراجعه کردم. چنين نامي در اونجا ثبت نشده.
      با علم به اينکه اعداميان اون سالها (بويژه افراد سرشناسي مثل قطب زاده) غالبا توي بهشت زهرا دفن مي شدن.
      اما من سرنخي در مورد محل دفن او پيدا نکردم. بهمين دليل گروهي مرگ او رو هرگز باور نکردن.
      موفق باشيد

  19. سعید Says:

    صور اسرافیل عزیز، ماجرای نقش حزب توده در کودتای قطب زاده را با مورد کودتای نوژه اشتباه گرفته اید.

  20. sue Says:

    مقاله جالبی بود .ممنون

  21. فرزند ایران Says:

    با درود
    از مطلب شما خیلی سپاسگزارم. دوستانی که می خواهند بیشتر راجع به انقلاب و عوامل پشت پرده آن بدانند بد نیست کتاب «پشت پرده های انقلاب» که خاطرات یکی از مزدوران به نام جعفر شفیع زاده می باشد را بخوانند. تنها نکته اینکه نسخه تقلبی آن هم در فضای مجازی موجود است مراقب باشید
    با سپاس فراوان

  22. Babak Qasemi Says:

    جالب بود

  23. Hossein Fardoust Says:

    اعدام صادق قطب زاده ، دلیله متعددی داشت . و همچنین نقش اصلی او در زمان انقلاب ایران
    اما کتاب » پشت پرده های انقلاب اسلامی » ، کتابی است که خوندنش خالی از فایده نیست .
    میتوانید از اینجا دانلود کنید

    http://www.wupload.com/file/162783419/Poshteh_Pardeh

  24. علی آزادان Says:

    با سلام.

    ای کاش مطالب را با ذکر منبع مینوشتید. بخصوص راجع به دو مورد زیر تقاضا دارم منبع آن را به من معرفی کنید:

    همکاری قطب زاده با سرويس امنيتی دولت معمّر قذافي در ليبي.

    مکالمات خمینی و فرزندش و ماجرای دلار بردن قطب زاده مدر دیدار با. «سيد مصطفی خمينی» به اين پول ها اعتراض می كند. حتی در يكی از ديدارها، با قطب زاده درگيری فيزيكی پيدا می كند. اما آيت الله خمينی، جانب قطب زاده را می گيرد، حتی بر سر دو پسر خود فرياد می زند كه : « صادق، بيش از شما فرزند من است.» اين مسأله سبب ساز كينهء عميق فرزندان آيت الله خمينی نسبت به قطب زاده می گردد.

    سپاس

  25. Hukoomat Sekoolar Says:

    zend bad iran

  26. Mariya Mahin Says:

    ماجرای صادق قطب زاده ؟؟ دوباره با خواندن این مطالب بیشتر به نقش او در انقلاب 57 پی برد

  27. شهاب Says:

    از مقاله ریبایتان سپازگزارم. فکر می کنم در تکمیل صحبت شما خواندن کتاب «در پشت پرده های انقلاب (خاطرات جعفر شفیع زاده)» خالی از لطف نباشد.
    http://hotfile.com/dl/92816296/751ea5b/Dar_Poshte_Pardehaye_Enghelab.pdf.html

  28. شاهرخ Says:

    تمام کسانی که دست به توطعه خیانت و ادم کشی زدند به دست خودشان نابود شدند و این قانون روزگارو نظم الهیست قطب زاده ویزدی از بزرگترین خائنین بودند که نتوانستند از خیانتشان بهره ببرند

  29. ساناز Says:

    دیدیم که سر سید احمد خمینی عامل این جنایات چه امد!!!!

  30. sina Says:

    با سلام باید اعترافات محافظ شخصی خمینی را بخوانید تا متوجه شوید قطب زاده کی بوده که اگر نبود خمینی هم نبود

  31. بوشهری Says:

    داستان سرایی از این بدتر نمی شود. بی سوادی و بی اطلاعی از تاریخ، تا آنجا پیش می رود که نمی داند مفتح و مطهری و… از قماش خمینی و رفسنجانی و خامنه ای بودند و این گروه فرقان بود که آنها را ترور کرد و نه حزب ارتجاعی و همفکر آنها؛ حزب جمهوری اسلامی! واقعن که اینجوری تاریخ را به لجن می کشند!

  32. بوشهری Says:

    آخه مرد …..، شما کدام یک از گفته ها و منوشته هایتان را با یک فاکت همراه کرده اید؟ کدام سند رسمی؟ کتابی، روزنامه ای، بیانیه ای؟ خجالت نمی کشید؟

  33. navid Says:

    یکی از آشنایان که سابق در سپاه فعالیت میکرد میگفت برای اینکه از قطب زاده اعتراف بگیرن دست و پاش رو بستن. خوابوندنش. انقدر رو سرش مدفوع کردن تا بالاخره راضی شد اعتراف کنه تا زودتر بمیره از دست شکنجه ها راحت بشه.
    برای اعتراف گرفتن از زندانیای محکوم به اعدام معمولا از همین روش استفاده میکنن.
    برای اینکه شکنجه گرا دچار عذاب وجدان نشن معمولا براشون با مراجع تقلید ملاقات میذارن تا توجیهشون کنن که شما کار خدا پسندانه ای میکنید.
    سعید امامی چون خودش اطلاعاتی بود برای اینکه وارد مراحل اعتراف کیری نشه خودشو کشت.

  34. سرور مجازی Says:

    I’ve been exploring for a little bit for any high-quality articles or weblog posts on this kind of house .
    Exploring in Yahoo I finally stumbled upon this website.
    Studying this info So i’m glad to exhibit that I’ve an incredibly good uncanny feeling I discovered exactly what
    I needed. I such a lot definitely will make sure to do not disregard
    this site and provides it a glance on a constant basis.

برای بابک نوین پاسخی بگذارید لغو پاسخ